نه، مثلِ صفرِ زمین، بیشتر نمی گیرد
از آسمان تو هر کس خبر نمی گیرد
♫
نصیب قبر شدن بهتر از بی آغوشی است
دريغ و درد که قبرم، به بر نمی گیرد
♫
به خنده های تو عاشق شدن چه جرمی بود
که عشق، جان مرا، مختصر نمی گیرد
♫
برای عشق تو عمری، درخت بی ثمرم
شكسته،خسته و دستم، تبر نمی گیرد
♫
تو در سرودن من، یک فروغِ نو هستی
سراغی از تو منِ بی هنر نمی گیرد
♫
بیا و فرض کن امروز پنج اسفندست
نگو که شعر من از تو خبر نمی گیرد
♫
مانا مسافر_26 بهمن 95
♫
_____________________________________________________
پنج اسفند: جشن اسفندگان (سپندارمذگان) – روز بزرگداشت زمین و بانوان
بایگانی ماهیانه: فوریه 2017
تو آن جنونی را که می خواهم نداری
با این که حوایی و یک آدم نداری
اطراف خود از آدمک ها، کم نداری
♫
آنقدر در ابراز عشقم نا توانم
که جرات عاشق شدن را، هم نداری
♫
خاموش هستی مثل یک دشت و گمانم
غیر از مترسک بودنِ من، غم نداری
♫
شادی و آزادی و در بن بست یک عشق
اندوه های روشن و مبهم نداری
♫
در دست من، از غیرت عشق است شاید
میلی به لاله، نرگس و مریم نداری
♫
این عاشقی مستلزم نوعی جنون است
تو آن جنونی را که می خواهم نداری
مانا مسافر_بهمن